مليكامليكا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
محمد حسن و امیر حسنمحمد حسن و امیر حسن، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

ملیکا جون (شروع زندگی جدید مامان و بابا)

ملیکا و آینده

بچه ها با زمان بچگی ما خیلی فرق کردن ولی هر چقدر هم فرق کرده باشن بازم بچه هستن (از جنس بچه) دیروز بعد از ظهر موقعی که ملیکا داشت مشق می نوشت: گفت: مامان معلممون داشت در مورد آینده ما صحبت می کرد و این که ما بزرگ شدیم چه جور مامانایی میشیم منم گفتم خوب عزیزم به شما چی گفت: خیلی ناراحت جواب داد : به من گفت تو بزرگ بشی خیلی مامان خوبی میشی. ولی از ناراحتیش فهمیدم که چیز دیگه ای گفته: بالاخره راستش رو گفت - و با بغض - گفتش خانممون میگه تو بزرگ بشی مامانی میشی که فقط به قر و فرت میرسی و یه مامانی که اصلا به بچه هاش خوب نمیرسه و شلخته پلخته و بعدش گفت: مامان همه دوستام خندیدن  و من خیلی ضایع شدم خیلی از این حرف معلمش...
8 اسفند 1390

آخرین روزهای سال 1390

بالاخره به روزهای پایانی سال ٩٠ هم نزدیک شدیم خدایا امیدوارم بنده خوبی برات بوده باشیم تو این سال خیلی تجربه های تلخ و شیرین رو تجربه کردیم که مهم ترین این تجربه ها کلاس اولی شدن ملیکا خانمه که امیدوارم همیشه موفق باشه.... به آخر سال نزدیک میشیم و منتظر سال جدید سال جدیدی که نمی دونیم چه اتفاق هایی قراره تو سال جدید برامون پیش بیاد امیدوارم برای همه سال خوب و پربرکتی باشه و روزشماری ملیکا خانم که هر روز میگه کی بهار میاد آخه ملیکا جونم ٦ فروردین به دنیا اومده و منتظره بهاره ولی ملیکا جونم امسال دست و دلم به خونه تکونی به خرید عید و این جور چیزها نمیره آخه یه کوچولوی ناز داریم که تو بیمارستانه خدایا ...
2 اسفند 1390
1